پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی
پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی

تصمیم

تصمیم گرفتم که اون چیزی که میخوام بشه.

اینکه تو هی بشینی و فکر کنی و فکر کنی و فکر کنی که هیچ اتفاقی نمی افته فایده ای نداره جز اینکه زمان رو از دست بدی

به قول سیاوش که میگه

من اینا رو فهمیدم از زندگی به جز مرگ هیچ چیزی اجبار نیست

....

من اینا رو فهمیدم از زندگی که با سرنوشت میشه جنگید و برد

که جنگیدن و باختن بهتره از اینکه فقط نشست و غصه خورد.

.............

این حرفیه که به نظرم باید با طلا نوشت.

نظرات 4 + ارسال نظر
سارا وحشی جمعه 2 آبان‌ماه سال 1399 ساعت 15:36 http://www.saravahshi.blogfa.com

علیرضا بی مرام سلام
خوبی؟؟؟؟؟؟؟
روزی شخصی نزد بزرگی رفت
و گفت سوالی دارم که نمیتوانم جلوی جمع بگویم
بزرگ حاضران را بیرون کرد و شخص سوالش را پرسید
ولی چون همه رفته بودند بیرون
کسی نمیدونه چه سوالی کرد و چه جوابی شنید
شرمندتون شدم ببخشید
سربزن دیگه

چشم

سارا وحشی پنج‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1399 ساعت 19:54 http://www.saravahshi.blogfa.com

جنگ جنگ تا پیروزی

بهامین سه‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1399 ساعت 23:51

آرزوی موفقیت..‌.

مرسی و همچنین

مونا دوشنبه 7 مهر‌ماه سال 1399 ساعت 12:09

انشالله که میجنگی و برنده میدون میشی

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد