ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
امشب تمام عاشقان را دست بسر کن
یک امشبی با من بمان با من سحر کن
بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را
کج کن کلاه، دستی بزن، مطرب خبر کن
گلهای شمعدانی همه شکل تو هستند
رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند
تا طاق ابروی بت من تا به تا شد
دُردی کشان پیمانه هاشان را شکستند
یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر
این خانه لبریز تو شد شیرین بیان حلوای تر
تو میر عشقی عاشقان بسیار داری
پیغمبری با جان عاشق کار داری..
شعر از محمد صالح اعلا هست....فکر کنم توی برنامه دو قدم مانده به صبح هم خوندش....با صدای خودش شنیدین ؟
نه نوشته اش رو دیدم
خیلی خوبه این شعره
لطف دارید شاعرش رو نمیدونم چه کسی هست
سلام
هم شعرت قشنگه هم آهنگت.
اما قالبت چشم آدمو در میاره.(رنگ زمینه ش)
فعلا دسترسی به وردپرس ندارم یعنی خسلی وقته که ندارم.فقط تونستم کامنتتو بخونم.
مرسی مرسی
خب قرار نیست همه خوبی ها یه جا جمع بشن باید یه چیز بد باشه اونم پس زمینه هست
اوکی
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
درود !
یادم تو را فراموش !
منتظرم عزیز !
زود بیا ...
دادش وبت خیلی زیبا بود ممنون که سر زدی و نظر گذاشتی
سلام علیرضا
خوبی داداش؟
یلدات مبارک
زیبا بود ...
میدونی که من شعر دوس دارم