پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی
پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی

خدایا....

سلام خدا خوبی؟


نیومدم گله کنم و نیومدم بگم چرا. فقط میخوام بگم همه رو با هم نده این یکی مشکل الان مباید اتفاق بیوفته اگه بیوفته همه چی از هم می پاشه خدایا دست نگهدار.


.......


پ.ن: شدیدا تقاضای دعا برای شفای بیماران...

خدایا کمکم کن

نمیدونم از کجا شروع کنم بهتره از اینجا بگم بیکار که شدم پولمو که خوردن دستم به جایی بند نبود و نیست دیدم خیلی تنهام برگشتم خونه برخلاف تصور با آغوش گرم پذیرام شدن نمیدونم روز پدر نزدیکه من احساساتی شدم یا قسمت اینجوری بوده به خستگی و شکستگی پدر که نگاه کردم دیدم خیلی واسم زحمت کشیده از خودش زده به ماها رسیده دلم سوخت... از خودم بدم اومد... از طرفی هیچ مشاوری پیدا نکردم این یعنی من تنهام... با خدا مشاوره کردم به این نتیجه رسیدم که مشاور تنها خداست. تصمیم گرفتم بمونم پیش بابا و مامان میخوام نوکریشون رو بکنم گور بابای آینده خودم و عشقم و زندگیم... زندگی من اینا هستند. امیدوارم بتونم رو تصمیمم بمونم خدایا کمکم کن.....

.......


پ.ن: خیلی درهم و برهم نوشتم ببخشید 

زندگیمو باختم اما زنده ام

اینقدر زور بزنی یه قرون دو زار گیرت بیاد جمع کنی کم کم امیدوار بشی اونی که میخوای رو به دست بیاری ییهو با سر میخوری زمین اینجاست که میفهمی بازم باید از صفر شروع کنی از صفره صفر حالا اونی که داشتی رو هم کم کم از دست داری میدی این میدونی چیه؟ این اخر دنیاست تو یه جون 27، 28 سال هیچی نداری تو همونی که همه چیزتو باختی حالا هی تو بیا دنبالش که بتونی زنده اش کنی ولی راستش رو نگاه کنی میبینی نمیتونی زنده اش کنی. من همونم عزیزم فقط از اسب افتادم از اصل نیوفتادم اگه دوسم داری صبر کن. تحمل کن. بازم صبر....


.......


پ.ن: دوست دارم یه روزی این نوشته رو بخونی مخاطب خاص امیدوارم یه جوری اینجا رو پیدا کنی

در عجبم

نمیدونم من حساس شدم یا واقعا اینجوری دست به هرچی میزنم سنگ میشه مواظب باشید دستم بهتون برخورد نکنه مواظب باشید...


........

پ.ن1: بعد از مدتها یکی از دوستام پیام داد اونم نه واسه احوالپرسی واسه گرفتن شماره تلفن یکی از دوستای مشترکمون.


پ.ن: کماکان محتاج مشاوره می باشیم

نظرات عزیزان

سلام یکی پرسید چرا جواب نظرات دوستان رو میدی اومدم از همین جا اعلام کنم دوستان من جواب نظراتتون رو میدم به چند دلیل: نظراتتون برام عزیزن خودتون برام قابل احترامید وقتی یکی وقت میزاره و اراجیف منو میخونه پس منم با علاقه نظرشو میخونم و با علاقه جواب میدم دوستون دارم دوستای وبلاگی من خوشحالم میکنید که حداقل یکی هست که واسش مهمم واسه خودم ارزش قائل هست نه واسه داشته هام...

........


پ.ن: کاش یکی بود باهاش مشورتی میکردم شدیدا نیاز به مشاوره دارم