پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی
پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی

بشناس


تو منو نمیشناسی من از اون دسته آدمام که خیلی مغرورن از اون دسته آدما که بلد نیستن ابراز علاقه کنن من از اون ادمایی ام که با نگاه حرفشون رو میزنن. از همونایی که نگاهت میکنن عاشقت میشن و وقتی عاشقت شدن درسته نمیگن دوست دارم نمیگن عاشقتم چون غرورشون نمیزاره اما جونشون رو به پات میدن چرا اینو نمی فهمی؟ این ادما حرف نمیزنن عمل میکنن. اینا با یه بغل یه بوسه حرف میزنن اینا با دست اشکتو پاک میکنن نه اینکه با زبون اشکی رو بزارن رو گونه ات.  من از اون آدمام که شنونده خوبی واسه حرفاتن. این آدما دلشون رو نشکون چون اگه برن دیگه رفتن غرورشون خوردشون میکنه شاید مغرور باشن اما دلشون شکننده و پاک و مهربونه. دوستشون داشته باش....

داستان

ساعت حدود سه و نیم بامداد بود پنجره های اتاق باز و صدای کولر همسایه بغلی می آمد ناگهان با حسی که از پرتگاه عمیقی افتاده است از خواب پرید. جرات باز کردن چشمانش را نداشت حس می کرد کسی در کنارش نفس می کشد دست به پیشانی اش زد و عرق سرد خود را پاک نمود. بالاخره عزمش را جزم نمود و چشمانش را باز کرد نسیم خنکی می وزید اما همچنان همسایه کولر خود را روشن نگه داشته بود پسرک عز جایش بلند شد به اطراف نگاهی کرد به سمت پنجره اتاق رفت سرش را بیرون پنجره کرد کمی هوای تازه به درون ریه هایش برد در افکار خود فرو رفته بود هنوز به خوابش می اندیشید که چقدر شبیه زندگی واقعیش بود لبه پرتگاه قرار گرفته و فقط منتظر تلنگری است که بیوفتد....


.......

پ.ن: یه دفعه اومد تو ذهنم منم همون لحظه نوشتم...

ای خدا

دلم داره میترکه خیلی گرفته

سال جدیده چند تا کار به هم گره خورده 

اول اینکه کاش اونی که دوست داشتی بر نمیگشت که حالا بخوام باهاش بجنگم

کاش پول اونی که دوست داشتی رو داشتم که زودتر می اومدم جلو 

کاش می فهمیدی که من محو تماشاتم تو فکر یکی دیگه من پای قدمهاتم

کاش کارم جور میشد

اگه تو نباشی من هم نمیخوام باشم...

..........


پ.ن: مخاطب خاصی که هیچوقت اینجا نمیاد و اینجا رو بلد نیست یعنی نرسیدیم که اینو بهش نشون بدم 

همین

اهای تویی که میای و میگی من واسه همه شاخم، من واسه همه لاتم، من واسه همه دافم بابا این همه کی ان؟

اخه عزیز من اگه منظورت اوناییه که نمیشناسی که خب نمیشناسی اگه منظورت اوناییه که میشناسی خب اونا هم تورو میشناسن و میدونن چه ادمی هستی دیگه واست پشیزی ارزش قایل نیست پس این وسط همه کیا میشن نمیدونم فقط اومدم بهت بگم کمی آدم باش انسان بودن رو همه هستند آدم بودن سخته آدم باش شاید بشه تحملت کرد....



...............................


پ.ن: منظورم هیچ شخص خاصی نیست.