پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی
پسر خیابونی

پسر خیابونی

نوشته های پسر خیابونی

اندر احوالات من

سلام

عرضم خدمتتون وقتی میخواستم بنویسم کلی چیز تو ذهنم بود که میخواستم بنویسم الان ییهویی همه اش پرید

گویا من ماهی یه آپ میکنم خب اینم خوبه

تو این مدت خیلی به پیوندهای دوستان سر زدم ولی دیدم بقیه هم مثل من هستن و داره خاک میخوره این بلاگ هاشون خب بگزریم (بگذریم، بگظریم )

این ماهی که گذشت کلی برام اتفاقهای جدید و جالب افتاد

خب اول از همه بالاخره ماشین خریدم وسعمون به یه پراید رسید (هنوز آب بندی نشده) پلاکش هم ایران/34 739ج29 هست پس اگه دیدینش مال منه

دوم اینکه داشتم آماده میشدم برای سربازی نامه رسید اول آبان ماه میرم سربازی

سوم اینکه تو فکر سربازی بودم که نوری درخشید و ماه مجلس شد ییهو نتایج کنکور کاردانی به کارشناسی رو زدن و من از اونجایی که مطمئن بودم قبول نمیشم دیروز رفتم نگاه کردم و در کمال ناباوری قبول شدم  دانشگاه محمود آباد رشته الکترونیک (محمود آباد توی مازندران هست شهری در کنار دریا) (اینهمه از خوزستان بری تا شمال هیییی)

چهارم میرم دانشگاه و بیخیال سربازی

پنجم که از همه مهمتره اونی که باهاش بودم فهمیدم کلی بهم دروغ گفته پس باهاش بهم زدم البته هنوزم مطمئن نیستم که دروغ باشه ولی بالاخره بهم زدم و خیال جفتمون رو راحت کردم



.....................

پ.ن 1: این بچگیا معلوم نیست کدوم گوریه و چی شده اگه دیدینش بگین زود اعلام وجود کنه

پ.ن۲: اینکه تو این مدت نبودم واسه همین دلایل بود تا آپ بعدی بابای